محبوب من جومه نارنجی

متن حاضر از جمله مطالبی بود که در وبلاگ سلطان جاده منتشر شد و بسیار نیز مورد استقبال قرار گرفت. در ادامه میآید :

راندن را با او بود که فراگرفتم و روزهای خیلی خوبی را با هم داشتیم. کامیون مرسدس بنز سری LS 2628 که در ایران به آن مایلر گفته میشود. طرح متعارف بنز بین سالهای 1958 تا 1995 بود به صورت کابین پشت موتور (دماغ دار) سال 58 درآلمان معرفی شد و تا 95 در سایتهای تولید مرسدس بنز برای صادرات تولید شد. در طراحی اتاق از خطوط دوار استفاده بیشتری شده است و کمتر از خطوط صاف و یکدست استفاده شده است. طرحی چشم نواز و دلربا البته نسبت به زمانه خودش گرچه همین حالا هم طرفداران خاص خودش را دارد خصوصا اینکه بسیار عضلانی و باعظمت جلوه میکند.

 

کشنده مایلر جفت 2628
کشنده مایلر جفت 2628

 

جلو رادیاتش آرم ستاره ای بنز به صورت بزرگ به نمایش درآمده و کمی بالاتر روی درب کاپوت engine cover آرم دیگری از بنز به کارگرفته شده که شامل ستاره مرسدس بنز و دوشاخه گندم است و از کیفیت بالایی برخورداراست به صورتی که بعد از این همه سال هنوز هم اکثرا سالم هستند. با توجه به این که طرح کابین دماغ دار است از یک پوشش موتور متفاوت با بقیه کامیونهای آن دوران استفاده شده است. اکثر کامیونهای آن دوران و همین حالا کاپوتشان به سمت جلو باز میشود و یا اینکه از کناره باز میشوند اما بنز به سمت کابین باز میشود. با توجه به اینکه دمای آب موتور تحت فشار به شدت بالا میرفت اکثر رانندگان یک قطعه لاستیکی بین کاپوت با بدنه قرار میدادند تا به خنک کنندگی بیشتر کمک کند.

قرارگیری دستگاهها و قطعات در بیرون از کابین به شکلی ارگونومیک و منظم تدارک دیده شده است و چنین کاری در سالهای دور فقط از بنز برمی آمد. رکابهای دو تیکه برای سوارشدن، تانکهای باد، مخزن سوخت و…

انتقال نیروی آن به صورت 6*4 یا جفت است و برای کاربری سنگین گذشته بسیار کارآمد بود و دلیل اثبات آن حضور مایلر به عنوان کامیون خستگی ناپذیر نیروهای ایران در 8 سال دوران جنگ با عراق بود و از پس سخت ترین شرایط محیطی جبهه ها به راحتی بر میآمد و رانندگان ایرانی خاطرات زیادی از آن روزهای سخت با مایلر دارند.

پس از سالها پا به داخل کابین میگذارم همان فضای آشنا همان لحظه های ناب همان روزهای سخت … یاد تابستانهای داغ شورگز مجسم می شود که باد داغ کویر از همه جای کابین مرا نوازش میداد اما این صدای موتور بود که مرا امیدواری میداد به تحمل به رسیدن. مقاوم بودن را از او آموختم و یاد گرفتم برای ماندن تنها باید ادامه داد و ادامه داد.

صندلی راننده یک صندلی دو تیکه معمولی بدون هیچ گونه فنری است که فقط تعدادی تنظیم ابتدایی مثل ریل و تنظیم پشتی را دارد اما با این حال من لذتی را که از مایلر میبردم با هیچ کدام از مدرنیسم های امروزی نمیبرم. صندلی سرنشین دوم سرتاسری و بزرگ با یک روکش فابریک آلبالویی و جای پا هم به دلیل طرح دماغه بسیار بزرگ و راحت. غربیلکی بزرگ و دوتیکه. دسته دنده ای فلزی و بلند و البته همیشه داغ با یک اهرم بی نظیر کمک Splitter.

پدالهای سه گانه و نهایتا داشبوردی مفید و مختصر، اما این یک روی مایلر بود. با همین سادگی اش بود که میتوانست روزهای سخت را تحمل کند. در ایران دو مدل تک و دوکابین وارد شد و من با نمونه دوکابینش کارکردم که دو تخت نسبتا راحت و البته ایمن هم داشت. در دو رنگ سبز و نارنجی ارائه شده است که نارنجی مخصوص بازار خاورمیانه بوده است و سبز بازارهای آفریقا. جای سیستم صوتی نداشت اما در ایران یک دکور برایش ساخته بودند و رادیو را آنجا می بستیم. البته که برای شنیدن صدای موسیقی میبایست ولوم را تا آخر زیاد کنیم و چه لذتی داشت.

داشبورد راننده کامیون کشنده مایلر
داشبورد راننده کامیون کشنده مایلر

آمپر آب دمای 75 درجه سانتیگراد را نشان میدهد، پایم را محکم به پدال فلزی گاز فشرده ام، شیب جاده بیشتر میشود، دور موتورش افت میکند، دنده را به 7 تغییر میدهم و دوباره اوج دوباره فریاد دوباره آن صدای زیبا.

اینجاست که مقاومت را به چشم خود میبینی. یک چشمم به جاده است و دیگری به آمپر آب. حال دنده به 3 تغییر موقعیت داده، اهرم کمک را فعال میکنم و یک کلاج میگیرم صدایش در می آید، باد داغ از زیر پدالها و دسته دنده سینه ام را میسوزاند، دستم را به پایه آینه تکیه میدهم و سربالایی را به پایان میبرم حال نوبت ماست که کمی خود را به رخ رقبا بکشانیم.

ترمز های قدرتمندش را کسی یارای مبارزه نیست. آنها که به سرعت از کنار ما می گذشتند حال محتاطتر از همیشه به عبور ما می نگرند. سر مست و شاد و پرغرور، عبور ولوو های 350 اسبی را بی محل می گذاشتیم و به انتظار شیب رو به پایین لحظه شماری میکردیم. 350 اسبی ها حالا دیگر دستمال سفیدشان بالا بود. یکی گوشه ای کز کرده بود تا لنت هایش خنک شوند و دیگری لاک پشت وار به عبور اهورایی ما با دست هایی تکیه داده شده به دریچه مایلر نگاه میکرد و خیلی سریع نگاهش را به دور موتور 350 اسبی اش می دزدید تا مبادا دوری اضافه شود. آری این یود اقتدار آن سالهای ما و مایلر…

انتهای سراشیبی به رسم جاده یک پارکینگ است، توقف میکنیم تا کمی هوا بخوریم و محبوب من نفسی تازه کند. هرروز غروب حس دلتنگی در جاده تقویت خواهد شد، او دیگر با ما نیست…

برای اطلاعات بیشتر از مایلر اینجا و اینجا را ببینید.

یک نظر

  1. متن زیبایی
    خدا قوت

error: مجاز به کپی کردن نمی باشید